عشق مشکلات خاص خودشو داره ولی مشکلاتش زمانی بیشتر میشه که تو نقطه زمانی +03:30 و نقطه مکانی ایران به وجود مباد....
چون دوستی با دختر به راحتی دوستی با پسر نیست و بالعکس،در ایران از حربه ای استفاده میشه به اسم عشق.....
با عشق رابطه رو پیش مییرند و شخص مقابل را عاشق میکنند و خود که عشق را با دوستی اشتباه گرفته اند ، همین فکر را در مورد شخص مقابل خود میکنند و به راحتی یک رابطه را قطع میکنند،در صورتی که دل او را شکسته و ترمیم دل به این آسانی نیست...
و دوباره تنهایی آغاز میشود با دلی شکسته...
ابن شخص دیگر طاقت تنهایی را ندارد و دنبال دنبال دوستی هم نیست..
یک تضاد بزرگ.....
این تنهایی ادامه پیدا میکند تا زمانی که شخص صبر و طاقتش را از دست میدهد و به هر شخص و هر کسی که به او پیشنهادی میدهد جواب مثبت میدهد و پس از مدتی دوباره با قلبی شکسته تر از قبل تنها میشود و این روند ادامه پیدا میکند و قلب خوردتر و خوردتر میشود تا بالاخره از بین میرود.....
و این شخص بی احساس به دنبال گرفتن انتقام است.. از همه... از کسانی که قلبش را شکستند و.....
او نیز با اسم عشق گول میزند و قلب ها را عاری از احساس میکتد
و آنها که قلبشان توسط این شخص بی احساس شکست،آنها نیز به فکر انتقام میافتند و این داستان ویروس وار ادامه دارد...
ای کاش مردم عشق را با دوستی اشتباه نگیرند..
ای کاش از احساسات همدیگر سو استفاده نکنند....
و ای کاش..ای کاش هایی که به جای نوشته شدن صرف تبدیل به واقعیت میشد..
یک سال گذشت... با همه خوبیا و بدیاش..
بر عکس پارسال که بدیاش بیشتر بود،امسال زندگی من بیشتر رو مدار بی حاشیه بودن بود..
ی مداری که به نظرم باعث شد زندگیم از غم زدگی خارج شه و کمی تا حدی به سمت لذت و خوشحال پیش بره...
راستی تا یادم نره بگم که اون سال همین روز ی هدفی تعیین کردم و الان که بهش فک میکنم خیلی قشنگ و پرفکت بهش رسیدم.(معدل نهایی بالا)..
بگذریم..امروز که روز تولدم بود تا ساعت 12 ظهرش کپی پیست شده بود از تولد سال قبلم...ولی شب پارسال کجا و امسال کجا...
سال گذشته 12 ظهر خوابیدم و 12 شب بیدار شدم...
امسالم تا 8 شب خوابیدم و بعدش جشن تولد پس از سال ها..
ی مهمونی خودمونی که به نظرم به نام من بود و به کام دیگران...
دیگران به جشن و پایکوبی پرداختند و من مثل کسی دندان برای غذا خوردن ندارد،با حسرت نگاه میکردم .(من رقص بلد نیستم)..
خلاصه که جشن تمام شد و ی چیزی ی حرکتی تو ی جشن انجام شد که شاید کمی اوضاع زندگی یکنواخت و تکراری من رو عوض کرد ولی اثراتش به نظرم زودگذره و الان که دارم اینو مینویسم حس خاصی بهش ندارم.....
مث پارسال امسال هم میخوام هدف تعیین کنم و مطمئنم با سعی و تلاش حتما بهش میرسم.....
من از رقم 800 خیلی خوشم میاد و دوست دارم تبدیل شه به رتبه کنکورم....پس باید سال دیگه همین موقع که دوباره دارم نت های مغزمو خالی میکنم تو این جا،بهش برسم...
در ضمن از همه کسایی که بهم تبریک گفتن ممنونم الخصوص پسر عمه گلم که دقیقا راس ساعت 12 شب بهم تبریک گفت...
میکوبم تا ته...
+راستی شنیدم که تو ایتالیا زلزله شده.. اگرچه تعداد کمی جانو به جان آفرین دادند ولی اون ویرانه های ناشی از زلزله طول میکشه تا به روز اولش در بیاد... واسه خانواده های داغدار تسکین و آرامش و واسه بقیه که بی سر پناه شدند امیدوارم هر چه زودتر به زندگی عادی شون برگردند...هر چند که مطمئنم اونجا ایران نیست و وعده های تهی و خالی به خانواده ها داده نمیشه
همین طور که اطلاع دارید المپیک شروع شده و کشورهایی مث چین و آمریکا و.... دارن مدالا رو جارو میکنن....امریکا که با سه تا مدال طلایی که مایکل فپس تو رشته های فردی و گروهی اورد و سه تا مدال طلای کیتی لدکی جوان صدره.(واقعا شنا یکی از مدال آورینا تو المپیکه.نمیدونم چرا ایران هیچ برنامه ای نداره واسش )..
ولی میرسیم به کشور خودمون
بعد از گذشت یک هفته هنوز هیچ مدالی نیاورده
این مدال نیاوردن دلیلش این نیست که ایرانی ها زحمت نکشیدن بلکه شخصیت هایی مث مجتبی عابدینی(چهارم المپیک ) و الهه احمدی (ششم المپیک ) از جون مایه گذاشتن و هیچ شکی توش نیس...
سوال اینه که چرا ایرانیا چرا هیچ وقت نتونستن تو رشته هایی به جز رشته های معروف(کشتی و .... )معروف بشند؟؟
به نظر من که مشکل از این جا میاد که ایران اکثر هزینه و بودجه رو (جدای خرجای میلیاردی فوتبال ) میذاره فقط رو رشته های کشتی و وزنه برداری و تکواندو و والیبال.و توجه زیادی به رشته های دیگه ای مثل شنا و تیراندازی و..... نداره. .
اگرم میبینیم که استعدادهای شگفت انگیزی مثل نوشاد عالمیان تو تنیس روی میز و احسان روزبهانی تو بوکس داریم که سهمیه المپیک میگیرند فقط به خاطر تلاش های خودشون بوده نه فدراسیون مربوطه...
هم نوشاد هم احسان بعد از حذف در دورهای ابتدایی مسابقات گفتند که فدراسیون ها هیچ زحمتی برای ما نکشیدند و ما تک و تنها بودیم. ..
حالا کشور امریکا رو براتون مثال میزنم..
تو کشتی آزاد از گذشته تا الان همیشه کشورهایی مث ایران و روسیه و....مدعی بودند. .
ولی کشور امریکا تا چند سال قبل هیچ نام و نشان و اسم و رسمی تو این رشته نداشت..
ولی این کشور بر خلاف ایران علاوه بر این که رشته های مدال اورشو تو صدر حفظ کرد بلکه الان میبینیم که تو کشتی هم داره اسم و رسم پیدا میکنه...جردن باروس قهرمان المپیک لندن و مدعی قهرمانی المپیک ریو نمونه ای از این استعداداست...
مطمئنا ایران استعدادهایی تو رشته های مختلف داره که به دلیل کشف نشدن هیچ وقت پیشرفت واقعی رو نمیکنند یا قربانی عدم نداشتن پارتی یا پول میشند....
یکی از اقوام خودم که امین اسم داشت استعداد خاصی تو رشته تکواندو داشت و واقعا عالی بود..حتی درس و زندگی خودشو به خاطر تکواندو کنار گذاشت
.یک روز طی گفت و گوی خودمون پرسیدم که چرا ادامه ندادی. .
میگفت من به اردوی تیم ملی هم رسیدم و حتی نماینده ملی پوش اون وزن رو چندین بار شکست دادم ولی اونا دوباره نماینده ملی پوش رو انتخاب کردند و به من هیچ اعتنایی نداشتند و این باعث شد که من انگیزمو واسه ادامه از دست بدم..
مثال هایی از این دست زیاده که مایه تاسف هست. .
و فقط در مورد این موضوع میشه بحث کلیشه ای رو باز کرد که بعد از المپیک لندن و موفقیت کشتی فرنگی خیلی مطرح میشد که ما باید حمایتامون رو از رشته فوتبال که چند دهس به المپیک نرسیده رو کم کنیم و اون رو تو استعدادهای کشورمون خرج کنیم...مدارس استعدادیابی هایی رو باز کنیم و......
و در آخر بحث آرزوی موفقیت میکنم برای بقیه نمایندگان ایران و به امید مدال های خوش رنگ
+بله؛بالاخره ایران تونست اولین مدال خودشو تو رشته وزنه برداری به وسیله کیانوش رستمی بگیره
+ایران 3طلا،1 نقره و 4 برنز گرفت و رتبه 25 رو به خودش اختصاص داد
شد غصه غذام
تو این توهم با شکوه به اسم دنیا مخدر هواست
احمق منم که فکر می کنم هنوز
مسکن دواست نه فقط سرم می کنه
از هر چیزی که به چشم می خوره
لعنتی حالم بهم می خوره
در نیمه بازه من نیمه جون همین چند دقه قبل
یه نسیمی از بالا منو به سمت خودش می کشوند
قدم به قدم میرسم به مار پیج پله ها
تو فکر یه سقوط تو فکر یه انتقام
اگه از بلندی بترسی
هیچ وقت نمیتونی بکنی تو پرواز
اگه از مرگت بترسی
زندگی نمیکنی میرسه به فردا
همه خوشبختی رو میخوان
هیچ کس نمیخواد بکنه واسش کار
اره مجانی نمیاد
هیچ وقت نمیاد، بشینی تو صد سال..
مختصر
راحت
ساده
بگم
که
امتحانا
تموم شد.
خدا رو شکر
راضی بودم..
میکوبم تا ته
واقعا بعضی مواقع از این که ایرانیم حالم بهم میخوره...
فقر فرهنگی بیداد میکنه تو جامعه ما....
من پیشنهاد میکنم به جای اینکه کلاس قرآن و نماز و دین بذارند،کلاس چگونگی استفاده از شبکه مجازی بذارند..
اخه تا کی میخوایم ادامه بدیم......
خیلی از مردم ما به فرهنگ دیرینشون افتخار میکنند ولی ی زمان مهمه و اون زمان حاله که فرهنگ ما داره به گند کشیده میشه..
شبکه های اجتماعی دقیقا شبیه شده به ی مردابی که هر روز یکی رو تو خودش غرق میکنه...یا شایدم زامبی لند و ما زامبیاشیم که منتظریم ی نفر بیاد و بگیریم سرویسش کنیم...
ی تلنگر لازمه.. ولی متاسفانه مردم غافلند....
خواهشا اگه این پستو میخونید یکم فکر کنید به رفتارتون تو شبکه های اجتماعی و سعی کنید درستش کنید اگه مشکلی داره....