شعله ورم قد ی خورشید

همه فقط بدی های دنیا رو میبینند..
من انتخاب کردم که زیبایی هاشو ببینم..

پیام های کوتاه
  • ۷ فروردين ۹۵ , ۱۷:۱۹
    2.کما
آخرین مطالب
۱۸
شهریور
بعد از دیدن فیلم سرباز رایان به تاریخ جنگ جهانی دوم و از این دست مسائل مثل نبرد استالینگراد علاقمند شدم..
این موضوع باعث شد که من به مطالعه بپردازم و بعد از خواندن مسائل مقدماتی و نبرد استالینگراد و سخنرانی هیتلر پیش از جنگ جهانی به یک مسئله مهم و شبهه بر انگیز به اسم هولوکاست برسم که به جتایاتی که شامل کشته شدن میلیون ها یهودی در اتاق های گاز در اردوگاه های مرگ بود و به هیتلر نسبت داده میشد گفته میشود...
در اصل این موضوع که هیلتر از قوم یهود نفرت داشت شکی نیست ولی در واقعی بودن هولوکاست شک و تردید های وجود دارد...
افرادی که هولوکاست را تایید میکنند از شهادت و گواهی های افرادی که در این اردوگاه ها بوده اند استفاده میکنند.
البته که نمیشود از دسیسه و تبلیغات منفی غرب و شوروی برای فاسد نشان دادن رژیم هیتلر و سرپوش گذاشتن بر کارهای غیر اخلاقی خودگذشت.
در مقابل منکران هولوکاست با اثبات دروغ بودن شهادت افراد و رد کردن وجود اتاق های گاز با استدلال های گوناگون به این موضوع دامن زده اند که هولوکاست دروغی بیش نیست.
در چندین تحقیقی که در اشویتس بزرگترین اردوگاه مرگ انجام شده بود،محققان به این نتبجه رسیدند که در اتاق هایی که به اتاق اعدام با گاز معروف بودند هیچ گونه گازی مشاهده نشده...
در واقع اگر واقع گرایانه بخواهیم به مطلب نگاه کنیم اثبات رخ ندادن هولوکاست راحت تر و آسان تر از اثبات رخ دادن آن است ولی با این حال اگر نظر شخصی خود من را بپرسید در درجه اول هیچ نظری برای گفتن ندارم و در درجه دوم اگر مجبور به تایید کردن یا نکردن هولوکاست باشم هولوکاست را تایید نمیکنم..
تاریخ جنگ ها همواره با سوالاتی همراه است که رسیدن به جواب آنها تا قرن ها طول میکشد  و اگر مرموز بودن نازی ها را به ان اضافه کنیم، دیگر اصلا جوابی برای انها پیدا نخواهد شد ..
مسئله هولوکاست نیز از این نوع سوال هاییست که با وجود مدارک فراوان هیچ گاه به یک پاسخ مشترک نخواهد رسید و فقط میتوان به نظریه هایی رسید که اغلب حاصل قوه تخیلات فرد نویسنده مورد نظر بوده و هست..
۱۲
شهریور
سلامی به گرمی روزای تابستونی
امروز روز خیلی خوبی بود..یعنی میشه گفت تنها روزی تو عمرم بود که به همه کارام رسیدم.....
هم درس خوندم .. هم فوتبال بازی کردم.. هم فوتبال دیدم و....
واقعا الان که فک میکنم میبینم که میشه با ی کم برنامه ریزی به همه کارای زندگی رسید ولی امروز من هیچ برنامه ای نداشتم..
راستی جمعی از فامیل ها اومدن خونمون...
ولی از همه چی بگذریم از برد شیرین ایران جلوی قطر نمیشه گذشت..
تا دقیقه 94 ایران مساوی کرده بود و با ی اشتباه گلر قطر توپ به قوچان نژاد (خوراکش گل زدن تو مقدماتی جام جهانیه) رسید و دروازه رسید... بعد این گل جنگ و دعوا شد که واقعا تو عرصه ای به نام ورزش نباید اتفاق بیفته... این حاشیه ها به پایان رسید و علیرضا جهانبخش با ی حرکت تکنیکی و شوت حرفه ای گل دوم هم رو زد.
من واقعا از این برد خوشحال شدم...
به جز این مطالب دیگه هیچ مطلبی از ذهنم تراوش نمیکنه که رو این دفترچه یادداشت اینترنتیم بنوسیم...
پس ناگزیر مجبورم این دفترچه رو تا اطلاع ثانوی ببندم...
1395/06/12    02:45
۰۷
شهریور

عشق مشکلات خاص خودشو داره ولی مشکلاتش زمانی بیشتر میشه که تو نقطه زمانی +03:30 و نقطه مکانی ایران به وجود مباد....
چون دوستی با دختر به راحتی دوستی با پسر نیست و بالعکس،در ایران از حربه ای استفاده میشه به اسم عشق.....
با عشق رابطه رو پیش مییرند و شخص مقابل را عاشق میکنند و خود که عشق را با دوستی اشتباه گرفته اند ، همین فکر را در مورد شخص مقابل خود میکنند و به راحتی یک رابطه را قطع می‌کنند،در صورتی که دل او را شکسته و ترمیم دل به این آسانی نیست...
و دوباره تنهایی آغاز میشود با دلی شکسته...
ابن شخص دیگر طاقت تنهایی را ندارد و دنبال دنبال دوستی هم نیست..
یک تضاد بزرگ.....
این تنهایی ادامه پیدا میکند تا زمانی که شخص صبر و طاقتش را از دست میدهد و به هر شخص و هر کسی که به او پیشنهادی میدهد جواب مثبت میدهد و پس از مدتی دوباره با قلبی شکسته تر از قبل تنها میشود و این روند ادامه پیدا میکند و قلب خوردتر و خوردتر میشود تا بالاخره از بین میرود.....
و این شخص بی احساس به دنبال گرفتن انتقام است.. از همه... از کسانی که قلبش را شکستند و.....
او نیز با اسم عشق گول میزند و قلب ها را عاری از احساس میکتد
و آنها که قلبشان توسط این شخص بی احساس شکست،آنها نیز به فکر انتقام میافتند و این داستان ویروس وار ادامه دارد...

ای کاش مردم عشق را با دوستی اشتباه نگیرند..
ای‌ کاش از احساسات همدیگر سو استفاده نکنند....
و ای کاش..ای کاش هایی که به جای نوشته شدن صرف تبدیل به واقعیت میشد..

۰۳
شهریور

یک سال گذشت‌..‌. با همه خوبیا و بدیاش..
بر عکس پارسال که بدیاش بیشتر بود،امسال زندگی من بیشتر رو مدار بی حاشیه بودن بود..
ی مداری که به نظرم باعث شد زندگیم از غم زدگی خارج شه و کمی تا حدی به سمت لذت و خوشحال پیش بره...
راستی تا یادم نره بگم که اون سال همین روز ی هدفی تعیین کردم و الان که بهش فک میکنم خیلی قشنگ و پرفکت بهش رسیدم.(معدل نهایی بالا)..
بگذریم..امروز که روز تولدم بود تا ساعت 12 ظهرش کپی پیست شده بود از تولد سال قبلم...ولی شب پارسال کجا و امسال کجا...
سال گذشته 12 ظهر خوابیدم و 12 شب بیدار شدم...
امسالم تا 8 شب خوابیدم و بعدش جشن تولد پس از سال ها..
ی مهمونی خودمونی که به نظرم به نام من بود و به کام دیگران...
دیگران به جشن و پایکوبی پرداختند و من مثل کسی دندان برای غذا خوردن ندارد،با حسرت نگاه میکردم .(من رقص بلد نیستم)..
خلاصه که جشن تمام شد و ی چیزی ی حرکتی تو ی جشن انجام شد که شاید کمی اوضاع زندگی یکنواخت و تکراری من رو عوض کرد ولی اثراتش به نظرم زودگذره و الان که دارم اینو مینویسم حس خاصی بهش ندارم.....
مث پارسال امسال هم میخوام هدف تعیین کنم و مطمئنم با سعی و تلاش حتما بهش میرسم.....
من از رقم 800 خیلی خوشم میاد و دوست دارم تبدیل شه به رتبه کنکورم....پس باید سال دیگه همین موقع که دوباره دارم نت های مغزمو خالی می‌کنم تو این جا،بهش برسم...
در ضمن از همه کسایی که بهم تبریک گفتن ممنونم الخصوص پسر عمه گلم که دقیقا راس ساعت 12 شب بهم تبریک گفت...
میکوبم تا ته...

+راستی  شنیدم که تو ایتالیا زلزله شده.. اگرچه تعداد کمی جانو به جان آفرین دادند ولی اون ویرانه های ناشی از زلزله طول میکشه تا به روز اولش در بیاد... واسه خانواده های داغدار تسکین و آرامش و واسه بقیه که بی سر پناه شدند امیدوارم هر چه زودتر به زندگی عادی شون برگردند...هر چند که مطمئنم اونجا ایران نیست و وعده های تهی و خالی به خانواده ها داده نمیشه

۲۱
مرداد

همین طور که اطلاع دارید المپیک شروع شده و کشورهایی مث چین و آمریکا و.... دارن مدالا رو جارو میکنن....امریکا که با سه تا مدال طلایی که مایکل فپس تو رشته های فردی و گروهی اورد و سه تا مدال طلای کیتی لدکی جوان صدره.(واقعا شنا یکی از مدال آورینا تو المپیکه.نمیدونم چرا ایران هیچ برنامه ای نداره واسش )..

ولی میرسیم به کشور خودمون

بعد از گذشت یک هفته هنوز هیچ مدالی نیاورده

این مدال نیاوردن دلیلش این نیست که ایرانی ها زحمت نکشیدن بلکه شخصیت هایی مث مجتبی عابدینی(چهارم المپیک ) و الهه احمدی (ششم المپیک ) از جون مایه گذاشتن و هیچ شکی توش نیس...

سوال اینه که چرا ایرانیا چرا هیچ وقت نتونستن تو رشته هایی به جز رشته های معروف(کشتی و .... )معروف بشند؟؟

به نظر من که مشکل از این جا میاد که ایران اکثر هزینه و بودجه رو (جدای خرجای میلیاردی فوتبال )  میذاره فقط رو رشته های کشتی و وزنه برداری و تکواندو و والیبال.و توجه زیادی به  رشته های دیگه ای مثل شنا و تیراندازی و..... نداره. .

اگرم میبینیم که استعدادهای شگفت انگیزی مثل نوشاد عالمیان تو تنیس روی میز و احسان روزبهانی تو بوکس داریم که سهمیه المپیک میگیرند فقط به خاطر تلاش های خودشون بوده نه فدراسیون مربوطه...

هم نوشاد هم احسان بعد از حذف در دورهای ابتدایی مسابقات گفتند که فدراسیون ها هیچ زحمتی برای ما نکشیدند و ما تک و تنها بودیم. ..

حالا کشور امریکا رو براتون مثال میزنم..

تو کشتی آزاد از گذشته تا الان همیشه کشورهایی مث ایران و روسیه و....مدعی بودند. .

ولی کشور امریکا تا چند سال قبل هیچ نام و نشان و اسم و رسمی تو این رشته نداشت..

ولی این کشور بر خلاف ایران علاوه بر این که رشته های مدال اورشو تو صدر حفظ کرد بلکه الان میبینیم که تو کشتی هم داره اسم و رسم پیدا میکنه...جردن باروس قهرمان المپیک لندن و مدعی قهرمانی المپیک ریو نمونه ای از این استعداداست...

مطمئنا ایران استعدادهایی تو رشته های مختلف داره که به دلیل کشف نشدن هیچ وقت پیشرفت واقعی رو نمیکنند یا قربانی عدم نداشتن پارتی یا پول میشند....

یکی از اقوام خودم که امین اسم داشت استعداد خاصی تو رشته تکواندو داشت و واقعا عالی بود..حتی درس و زندگی خودشو به خاطر تکواندو کنار گذاشت

.یک روز طی گفت و گوی خودمون پرسیدم که چرا ادامه ندادی. .

میگفت من به اردوی تیم ملی هم رسیدم و حتی نماینده ملی پوش اون وزن رو چندین بار شکست دادم ولی اونا دوباره نماینده ملی پوش رو انتخاب کردند و به من هیچ اعتنایی نداشتند و این باعث شد که من انگیزمو واسه ادامه از دست بدم..

مثال هایی از این دست زیاده که مایه تاسف هست. .

و فقط در مورد این موضوع میشه بحث کلیشه ای رو باز کرد که بعد از المپیک لندن و موفقیت کشتی فرنگی خیلی مطرح میشد که ما باید حمایتامون رو از رشته فوتبال که چند دهس به المپیک نرسیده رو کم کنیم و اون رو تو استعدادهای کشورمون خرج کنیم...مدارس استعدادیابی هایی رو باز کنیم و......

و در آخر بحث آرزوی موفقیت میکنم برای بقیه نمایندگان ایران  و به امید مدال های خوش رنگ

+بله؛بالاخره ایران تونست اولین مدال خودشو تو رشته وزنه برداری به وسیله کیانوش رستمی بگیره

+ایران 3طلا،1 نقره و 4 برنز گرفت و رتبه 25 رو به خودش اختصاص داد

  • Jon Snow
۲۱
تیر

شد غصه غذام

تو این توهم با شکوه به اسم دنیا مخدر هواست

احمق منم که فکر می کنم هنوز

مسکن دواست نه فقط سرم می کنه

از هر چیزی که به چشم می خوره

لعنتی حالم بهم می خوره

در نیمه بازه من نیمه جون همین چند دقه قبل

یه نسیمی از بالا منو به سمت خودش می کشوند

قدم به قدم میرسم به مار پیج پله ها

تو فکر یه سقوط تو فکر یه انتقام

۰۲
تیر
بالاخره این تابستون اومد.... 
فصلی که بی نهایت ازش متنفرم..
خیلیا وقتی اسم تابستون میاد یاد عشق و حال تفریح میفتن،ولی من فقط به جز گرما و اتاقم که مث ی سونا بخاره، خیری از این تابستون نبردم...
نمیدونم..شاید برم قطب شمال تا از دست این تابستون خلاص شم....الان دماسنج گذاشتم دیدم دمای اتاق 39 درجس....
از شانس بد ما اول تابستون همراه شده با ماه رمضان که اون افتضاح تر از همس..
کلا مث اینکه این سال 95 با 94 کل انداخته سر بدترین سال زندگیم.....
امتحان نهایی رو تموم کردیم گفتیم راحت شدیم، ولی زهی خیال باطل که چوب بزرگ زندگانی در حال فرو رفتن درون ما تحتمان است....
دو تا آهنگم تو گوشیم دارم که اونم هی فاز منفی 
یکیش که میگه قرارمون پنج شنبه بعد از ظهر (منظورش سر خاکه).. 
کلا افتضاحهه.... 
تو این سیاهی زندگیم ی باریکه نور پیدا نمیشه که یکم امید بگیریم....واقعا افتضاح......
۲۵
خرداد

اگه از بلندی بترسی

هیچ وقت نمیتونی بکنی تو پرواز 

اگه از مرگت بترسی 

زندگی نمیکنی میرسه به فردا 

همه خوشبختی رو میخوان

هیچ کس نمیخواد بکنه واسش کار 

اره مجانی نمیاد

هیچ وقت نمیاد، بشینی تو صد سال..


۱۸
خرداد

مختصر

راحت 

ساده 

بگم

که 

امتحانا 

تموم شد. 

خدا رو شکر 

راضی بودم.. 

میکوبم تا ته 

۱۶
ارديبهشت

واقعا بعضی مواقع از این که ایرانیم حالم بهم میخوره...

فقر فرهنگی بیداد میکنه تو جامعه ما....

من پیشنهاد میکنم به جای اینکه کلاس قرآن و نماز و دین بذارند،کلاس چگونگی استفاده از شبکه مجازی بذارند.. 

اخه تا کی میخوایم ادامه بدیم......

خیلی از مردم ما به فرهنگ دیرینشون افتخار میکنند ولی ی زمان مهمه و اون زمان حاله که فرهنگ ما داره به گند کشیده میشه.. 

شبکه های اجتماعی دقیقا شبیه شده به ی مردابی که هر روز یکی رو تو خودش غرق میکنه...یا شایدم زامبی لند و ما زامبیاشیم که منتظریم ی نفر بیاد و بگیریم سرویسش کنیم...

ی تلنگر لازمه.. ولی متاسفانه مردم غافلند....

خواهشا اگه این پستو میخونید یکم فکر کنید به رفتارتون تو شبکه های اجتماعی و سعی کنید درستش کنید اگه مشکلی داره....